سلام گلدونه
منم 3شنبه رفته بودم خدمت حضرت عبدالعظيم
موقع برگشت يه خانومي دم در ايستاده بود و مادرش اجازه مي خواست از مسئولش که اجازه بده بياد
اما خود دختره مثل ابر بهار گريه ميکرد و...
هي دلم مي خواست به اون اقا بگم اگه قانون ميزاريد برا چي چادر نميديد و مي گيد وقت دادن امانت چادر تموم شده
دلم مي خواست به اون اقا بگم کي اقا گفته وايسي اينجا و با بي ادبي و خشونت جواب زائراش رو بدي
هي ادم اين موقع ها تنها چيزي که به ذهنش مياد اينه
يبن الحسن کجايي فرياد از اين جدايي
اقا جون بيا خواهش ميکنم .............
الحق مع علي
يا علي مددي
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام همسايه
من اوي عزيز زيارتت با پوزش از تاخير قبول حق
آخ آخ آخ چه لحظه ي غريبي
يا ابن الحسن كجايي ، فرياد ازين جدايي
خيلي خوش اومدين