سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 207462

  بازدید امروز : 25

  بازدید دیروز : 17

ترنم بهاری

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

 

درباره بارون

ترنم بهاری
فاطمه حاجی زاده
ای پیر هوای خوانگاهم هوس است / طاعت نکند سود گناهم هوس است.یاران همه سوی کعبه کردند رحیل /فریاد زمن گناهگاهم هوس است.

 

لینک به لوگوی من

ترنم بهاری

 

یادگاریا

سر آغاز کلام
شب و من و تو
چشم ها را باید شست
فریاد اما بی صدا
گناهم یه جور مریضیه
بیا با خدا رو راست باشیم
یه تلنگر
دست خالی و سفر!
و یک روز وعده خدا خواهد آمد
موجی تو ترنم بهاری
اینه اخلاق محمدی (ص) رفاقتا اینطوریه ؟ ! ؟
*# صد تبریک و هزار شادباش#*
اینه رسمش !؟!؟
چشماتونو رو خدا نبندین
ولی کفش هست !
آسمان ابریست . . .
لایه ی اذن و تقوی
چشمتون روز بد نبینه

لینک همسایه ها

شب و تنهایی عشق
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
نشانه
بچه شهید(به یاد شهدا)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
صفحات خط خطی
خط بارون
دوزخیان زمین
گلهای د نیا
بدون شرح
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
نگاهم برای تو
منتظر
صمیمانه
پرسمان قران
توهمات قرن 21
دیــار عـاشقـان
گنجینه قصار
آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس
پرواز
زیر آسمان خدا
در گوشی با خدا
انتظار
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
به سوی حقیقت
موجیم که اسودگی ما عدم ماست
یوسف
ساغر مینایی
طرح روزه داری از ولادت تا ولادت در وبلاگ بسیجی 57
وبلاگ شخصی محمد صدارت
سایه ی معشوق
سفر به مدار عشق
به خود اییم و بخواهیم،که انسان باشیم...
کوثر
ندای آسمانی
عطر گل یاس
مسائل جنسی
من دل
پایگاه حوزه
صهبای شهود
سایت شهید آوینی
کشکول
گروه علمی فرهنگی ایات بینات
بچه های مسجد رسول اکرم(ص)

لوگوی همسایه ها

































 

خوندنیای جالب اما دقیق

 

 

آوای آشنا

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

تفکر . تلنگر . دل نوشته . کلام دوست .

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

اشتراک

 

 

فرزند مرده تواند خفت ، و مال ربوده دیده بر هم نتواند نهفت . [ و معنى آن این است که او بر کشته شدن فرزند شکیبایى دارد و بر ربوده شدن مال طاقت نیارد . ] [نهج البلاغه]

اینه رسمش ؟!؟!؟

نویسنده:فاطمه حاجی زاده::: دوشنبه 87/2/16::: ساعت 2:18 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام همسایه ها 

 

یه گِله دارم از همه  ، یه شکایت یه سوال

اینه رسمش...اینه رسمش؟!؟!؟

نه ! اینه رسمش... 

بابا ما که اینهمه از بارون گفتیمو رحمت و طراوتو حیات ؛ هیچی به هیچی

بعد از اینهمه گرما و سوز آفتاب و هوار از بی آبی و خشکسالی اینه رسمش

مگه همین شماها نبودین که بعد از نماز دعای بارون میخوندین و خدا خدا میکردین بارون بیاد

مگه نمیگفتین بارون بیاد تا هوا پاک و خنک بشه ، اینطوریه؟

حالا که بارون اومد همه یادتون رفت.........

 

آخی  یکم سبک شدم    ...

 

راستشجریان ازین قراره که  جمعه من و چند تا از دوستانم رفته بودیم نمایشگاه کتاب تو مصلی ؛ حول و هوش ساعت 2 بعد از ظهر بود ، تازه جمعیت از تو نماز خونه بیرون اومده بودن که یه دفعه دیدم آسمون گریش گرفت ؛ قطره قطره رحمت خدا جاری شد

ما که همینطوری وسط محوطه ی بیرون شبستان ماتمون برده بود به آسمون

دونه های درشت بارون میخورد تو صورتمون

منکه از شادی تو پوست خودم نمیگنجیدم ؛ دلم میخواست همینطوری ذل بزنم به ابرا که یه قطره بارون ریخت تو چشمو سرمو انداختم پایین

وقتی به خودم اومدم دیدم همه دارن میدوون ؛ هر کی هر چی دستشه گرفته رو سرشو تند تند میره به سمت شبستان

بعضیام که انگار از قبل فکرشو کرده بودن چتراشونو باز کرده بودن و میگفتن وای کتابامون خیس نشه

اوناییم که تو صف عابر بانکا بون همه رفته بودن زیر بُرد تبلیغاتی که اونجا زده بودنو زیر لب میگفتن ای بابا حالا که نوبت ما شد بارون گرفت

نه صدای شکری بود و نه لبخند رضایتی

از ترس اینکه مریض نشن یا دیرشون نشه دعا دعا میکردن زودتر تموم  شه تا به کارشون برسن

منو دوستامم که تعجب کرده بودیم ازینهمه استقبال پر شور داشتیم از بقیه عکسای یادگاری میگرفتیم

 

حیف که خیلی زود دعاشون به گوش آسمون رسید ؛ آسمون اشکاشو پاک کرد و هوا دوباره آفتابی شد

حیف

 

میگم  خدایا اگر ما شایستگی اینو نداریم که شامل رحمت تو باشیم ، لطفو مهر تو شایستگی و وسعت داره تا ما رو در بر بگیره

خدا جون نکنه به خاطر ناشکریامون از رحمتت محروممون کنی که تو تو رئوفتر و مهربانتر از وصف و فکر منی

 

از آسمونم شرمنده ام که طاقت اشکاشو نداریم  و زود یادمون میره شاید اونم دلش بگیره

 

یا حق



وب نوشته های من

کلام دوست (الله الصَّمَد)
دوباره سلام و دوباره آغاز کلام
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com