- تولد دوباره -
امشب ازون شباس که دوست دارم از سیاهی شب استفاده کنم تا سیاهیامو تو دلش پنهون کنه
بیام زیر اسمونه صافتو انقدر بهت ذل بزنم که اسمونم دلش به حال من بارونی بشه
انقدر رحمت بباره که تو تو غرق بشم
دوست دارم انقدر نگات کنم که تو رو تو عمق چشمای زلال شب ببینم
دوست دارم انقدر نگات کنم که تموم دلتنگیام یادم بره
یادم بره از کجا اومدم...
با خودم چیکار کردم...
از کجا به کجا رسیدم...
یادم بره ازون وقتی که چشامو تو این دنیا باز کردم چه پیمان شکنی ها که نکردم
اما تو هربار مشتاقتر از قبل دستامو گرفتیو بلندم کردی
دوست دارم یادم بره تو ازم چی خواستیو چه هدفی از افرینشم داشتی اما من چه کردم
یادم بره به خلقتم از عدم بر ملائکه بالیدی و فتبارک الله احسن الخالقین گفتی...
اخه وقتای دیگه که یاد این چیزا می افتم از وجود خودم خجالت می کشم
ازینکه روزی خور سفره کرم توام اما حق بندگی بجا نیاوردم...
ازینکه رو ملک تو با ملک تو در محضر تو چه ها که نکردم...
ازینکه تموم عالم ثناگوی تواند و این وجود لا وجود من غافل از یادتوه میخوام هر لحظه اب شم برم تو
زمین اما اخه زمینم دیگه...
اماوقتی به تو نگاه می کنم دیگه دلم به بزرگیت قرص میشه.پشتم محکم میشه
کوچیکی و حقارت خودمو فراموش میکنمو به اینکه تورو دارم فخر می کنم
مهربون من دلسوزترین من امشب اومدم دوباره بگم:
گفتی بیا می بخشمت من امدم من امدم
اومدم یاد شبهای قدرو تازه کنم:
یاد ناله های
*قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم*
امشب که شب تولدمه اومدم ازت بخوام دوباره متولدم کنی پاک پاک
دوباره منو تو بغلت بگیری و ارومم کنی و بگی بنده ی من راهی نیست دوباره یه روز میای پیش
که: ان الراحل الیک قریب المسافه
اومدم خودمو به خودت بسپرم تا مبادا تو این دنیای وا نفساکه هر کسی دنبال منافع خودشه
و به خاطر اون حق دیگری رو مال خود میکنه غرق بشمو بیراهه برمو ازتو دور بشم.
((الهی لحظه ای و کمتر از لحظه ای منو به خودم رها نکن))