سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 207502

  بازدید امروز : 7

  بازدید دیروز : 14

ترنم بهاری

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

 

درباره بارون

ترنم بهاری
فاطمه حاجی زاده
ای پیر هوای خوانگاهم هوس است / طاعت نکند سود گناهم هوس است.یاران همه سوی کعبه کردند رحیل /فریاد زمن گناهگاهم هوس است.

 

لینک به لوگوی من

ترنم بهاری

 

یادگاریا

سر آغاز کلام
شب و من و تو
چشم ها را باید شست
فریاد اما بی صدا
گناهم یه جور مریضیه
بیا با خدا رو راست باشیم
یه تلنگر
دست خالی و سفر!
و یک روز وعده خدا خواهد آمد
موجی تو ترنم بهاری
اینه اخلاق محمدی (ص) رفاقتا اینطوریه ؟ ! ؟
*# صد تبریک و هزار شادباش#*
اینه رسمش !؟!؟
چشماتونو رو خدا نبندین
ولی کفش هست !
آسمان ابریست . . .
لایه ی اذن و تقوی
چشمتون روز بد نبینه

لینک همسایه ها

شب و تنهایی عشق
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
نشانه
بچه شهید(به یاد شهدا)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
صفحات خط خطی
خط بارون
دوزخیان زمین
گلهای د نیا
بدون شرح
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
نگاهم برای تو
منتظر
صمیمانه
پرسمان قران
توهمات قرن 21
دیــار عـاشقـان
گنجینه قصار
آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس
پرواز
زیر آسمان خدا
در گوشی با خدا
انتظار
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
به سوی حقیقت
موجیم که اسودگی ما عدم ماست
یوسف
ساغر مینایی
طرح روزه داری از ولادت تا ولادت در وبلاگ بسیجی 57
وبلاگ شخصی محمد صدارت
سایه ی معشوق
سفر به مدار عشق
به خود اییم و بخواهیم،که انسان باشیم...
کوثر
ندای آسمانی
عطر گل یاس
مسائل جنسی
من دل
پایگاه حوزه
صهبای شهود
سایت شهید آوینی
کشکول
گروه علمی فرهنگی ایات بینات
بچه های مسجد رسول اکرم(ص)

لوگوی همسایه ها

































 

خوندنیای جالب اما دقیق

 

 

آوای آشنا

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

تفکر . تلنگر . دل نوشته . کلام دوست .

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

اشتراک

 

 

بینوا فرزند آدم ، مرگش پوشیده است ، و بیمارى‏اش پنهان ، کردارش نگاشته است و پشه‏اى او را آزار رساند جرعه‏اى گلوگیر بکشدش و خوى وى را گنده گرداند . [نهج البلاغه]

چشاتونو رو خدا نبندین .

نویسنده:فاطمه حاجی زاده::: چهارشنبه 87/4/19::: ساعت 3:35 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام دوستان

حتمآ از پست قبلی تعجب کردین نه؟ ترنم بهاری و همین  یه جمله !

اونیکه تا سر بقیه رو درد نیاره و دو دور حرفشو دور سرش نچرخونه هیچی نمیگه ؛ مگه میشه ! نه بابا

اینم اشتباهی شده ؛ حکمآ از دسش در رفته  !

 

آره ، منم چون تعجب نکنین اومدم بقیشو بنویسم

اصلآ انگار شماام بدتون نیمیاد من زیاده گویی کنم ؟ باشه بسم الله

 

یه جُملس ولی دنیای حرفو درسه

میگفت تمام تلاش من برای شما تو این چند سال همین بوده ، میخواستم همینو یادتون بدم

 

چشماتونو رو خدا نبندین

منم دارم درس جواب میدم

شاید یعنی نعمتای خدا رو نادیده نگیرین

اصل و سرچشمه رو فراموش نکنین ؛تو اسباب و علتا گیر نکنین 

خدا رو تو لحظه لحظه ی عمرتون ببینین

یادتون نره کی همیشه یار و یاورتون بوده

کی همیشه دستتونو گرفته و راهنماییتون کرده

کی تو سختیا تنهاتون نذاشته

عطا کرده بدون اینکه شایستگی و طلبی باشه

شاید یعنی از لطف و کرم خدا غافل نشین

شاید یعنی به عطای بی منتش اطمینان داشته باشیم

به ببخشش بی حدو حصرش امیدوار باشین

شاید یعنی به خودتونو کوچیکی و بی لیاقتی خودتون نگاه نکنین

به ظرف کوچیکتون نگاه نکنین ، بخواد بده خودش وسعت میده

مگه تا حالا به حد و شایستگی ما داده ؟ ازین به بعدم اینطور نیس

خدا به لطف و کرم خودش نگاه میکنه

در حد خودش میده

یا شایدم یعنی تو نگران نباش ، فقط به وظیفت عمل کن

شاید یعنی تو فقط مواظب باش از راه خارج نشی بقیش دیگه با خودشه که تا کجا ببردت

نمیدونم یاد گرفتم یا نه ، ولی خداییش اگه اشکال داشتمو اشتباهم گفتم ، از منه از فهم منه ؛ استاد چیکار کنه اگه  شاگردش  تنبله

 

چند تا غلط داشتم

چند میشم؟

خوب شد دوباره طولانی نوشتم

راستی ما از همه ی اهالی رجب التماس دعا داریما

دست حق به همراتون



همین یه جمله . . .

نویسنده:فاطمه حاجی زاده::: دوشنبه 87/4/10::: ساعت 12:42 عصر

 

 

 

 

بیایم چشامونو رو خدا نبندیم . . .

 

 

 

 

 



... ولی کفش هست !!!

نویسنده:فاطمه حاجی زاده::: دوشنبه 87/3/27::: ساعت 8:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم... ولی کفش هست !!!

سلام ، خوبی؟

_ ای ....

اینو شنیدی ...

_ چیو

اینکه :

یه روز ملا نصر الدین میره مسجد نماز بخونه ؛ همینطوری بدون اینکه کفشاشو در بیاره میره تو صف وای میسه ‍؛ یکی میگه : ملا با کفش نمازت دُرُس نیس

ملام بدون معتلی میگه : ولی کفش هست

_که چی ! هه هه خندیدم

_ چیه میخوای بگی جکم بلدی بگی ؟

نه نمیخوام جک بگم ...

_ پس چی

خوب میگم ...

_ ها حتمن میخوای بگی میتونی حرفتو با طنزو کنایه ام بگی ! خوب که چی ؟

نه بابا میخوام ..

_ چیه تو بعضی مسجدا کفشارو میبرن ! خوشمزه

نه ...

_ اها میخوای خواننده زیاد کنی نه! ، اینطوری ؟

_ نگی که میخوای دل خلق اللهو شاد کنیا ؟

نه بابا ، خب بذار منم حرفمو بزنم

_ خب بگو دیگه ؛ چی

مگه مهلت میدی هی تند و تند ....

میگم

_ زود باش

میگم تا حالا دقت کردی مام تو خودمون یه ملا نصر الدین داریم که یه وقتایی شیطونی میکنه

مثه این ملاهه که هواسش با همه هست الا اونی که باید

به جای اینکه هواسش به نمازش باشه و نگهبان دلش باشه که حرم غیر نشه ، هواسش به کفششه که گم نشه

اره کفش هست ولی به چه قیمتی

بعضی وقتا مام یادمون میره برای چی کجاییم

چی اصله و چی فرعه

مثلا یه وقتایی هواسمون به این هست که دوستامونو نرنجونیم ولی از دوست اذلی و ابدیمون غافلیم ... کفش هست

یه وقتایی برای اینکه تأیید دیگرونو جلب کنیمو بگیم مام هستیم یه چیزی میگیم که رضای خدا توش نیس ... کفش هست

یه وقتاییم ...

انگار نه انگار که رضای خلق ، رضای خداس

یا نه رضای خدا رضای خلقه

یا نه ... نمیدونم اصلا اینا که یکیه ؛ همش خداس

چی میگم..........

خودت میدونی دیگه ؛ بیشتر ازین دردسرت ندم

_ اره بابا میخوای برات نتیجه ی اخلاقیم بگیرم

واقعا ؛ شرمنده میکنی

_ مواظب کفشمون باشیم

چی ؟؟؟؟؟؟؟

_ مواظب کفشمون باشیم ؛ مگه چیه ؟

هیچی هیچی ؛ همون مواظب کفشمون باشیم

 

خداحافظ



<      1   2   3   4   5   >>   >

وب نوشته های من

کلام دوست (الله الصَّمَد)
دوباره سلام و دوباره آغاز کلام
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com